جدول جو
جدول جو

معنی چشمه درگاه - جستجوی لغت در جدول جو

چشمه درگاه(چَ مَ دَ)
دهی است از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 51 هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز کنار راه قلعۀ هومه به آرپناه واقع است. جلگه ای است معتدل که 240 تن سکنه دارد. آبش از چاه و قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشمه گاه
تصویر چشمه گاه
جای چشمه، جای برآمدن آب چشمه در زمین یا کوه، سرچشمه
فرهنگ فارسی عمید
(چَ مَ دِ)
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار که در 21 هزارگزی شمال باختری خسروآباد و 40 هزارگزی جنوب کوه چهل تن واقع است. محلی است کوهستانی و سردسیر که 220 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان قالیچه، گلیم و جاجیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
دهی است از دهستان مانه بخش مانۀ شهرستان بجنورد که در 18 هزارگزی شمال باختری مانه و 2 هزارگزی جنوب راه مالرو عمومی محمدآباد به شک واقع است. جلگه و گرمسیر است و 125 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، برنج و پنبه، شغل اهالی زراعت و مالداری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِمَ / مِ)
منبع. سرچشمه. جایی که چشمۀ آب از آنجا بیرون آید. جای برآمدن آب چشمه از زمین یاکوه: و آبی گرم از دیوار و سقف آن میزاید و این دلیل است بر آنک چشمه گاه گوگرد بوده است. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 127). ذکر قسمت آب این کاریزها و منبع و چشمه گاه آن. (تاریخ قم ص 43). و رجوع به چشمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشمه گاه
تصویر چشمه گاه
جایی که چشمه آب از آنجا بیرون آید منبع چشمه
فرهنگ لغت هوشیار